بیشتر ساختمانهای بلند آن زمان سازه ی بنایی داشتند ، اما در روم باستان از مصالح بتن مانند نیز در ساخت و ساز ها استفاده می شد که بهترین نمونه ی کاربرد آن در بنای مشهور پانتئون در رم است.

معمولا این مصالح در نمای بیرونی ساختمان دیده نمی شد ، بلکه لایه ای از آجر روی سازه بتنی مانند را می پوشاند.در مراکز شهرهای کهن از جمله بابل ،آتن و بیزانس ساختمانهای آپارتمانی بسیاری از خشت و الوار ساخته شد.رومی ها حتی ساختمان های ۱۰ طبقه را از چوب می ساختند ، اما بعد ها در دوران حکومت امپراطور اوگوستوس ارتفاع ساختمانها به ۲۱ متر محدود شد تا خطر آتشسوزی کاهش یابد.
روش سنتی ساخت بناهای بلند مرتبه هنوز در جنوب عربستان سعودی و یمن متداول است.قرنها ست که اعراب در شهرهای خود برج سازی می کنند.  خانه هایی را تا ارتفاع ۳۰ متر و ۸ طبقه صرفا با خشت خام بالا می برند اما در اروپای سده های میانه مصالح رایج برای احداث ساختمان های بلند سنگ ، آجر و اسکلت چوبی پر شده با مصالح بنایی بود.
با آغاز قرن ۱۹ ، فته رفته اسکلت فلزی جای سازه بنایی سنگین را در ساخت بناهای چند طبقه گرفت. با سازه های بنایی ، ساختمان سنگین و حجیم از کار در می آمد. دیوار ها تک به تک محاسبه و اجرا می شدند و بخش به هم پیوسته ساختمانی سه بعدی به شمار نمی آمد.

از آنجا که بار ساختمان همپای افزایش حجم و ارتفاع افزایش می یابد، بلندی بنا خواه ناخواه محدود می شد ، زیرا امکان نداشت مساحت سطح مقاوم در قاعده ی بنا از حد معینی فراتر برود و به هر حال ساختمان های بنایی نسبت به سازه های فلزی ظرفیت تحمل بار بسیار کمتری داشتند.

چاره ای نبود جز آنکه به ضخامت دیوار ها افزوده شود، اما این دیوار های سنگین و نا منعطف مناسب ساختمانهای بلند نبودند.

این وضعیت در آخرین نمونه از نسل سازه های بنایی ، یعنی ضلع شمالی ساختمان ۱۶ طبقه مونادناک (۱۸۹۱ ، شیکاگو) به وضوح دیده می شود که ضخامت دیوار های قاعده ی آن به ۱۸۰ سانتیمتر می رسد ، یعنی اجزا آجری توپر در پایین ترین طبقه تقریبا یک پنجم مساحت ساختمان را اشغال کرده اند. (BLOGFA)